معرفی کانال

ساخت وبلاگ
پایان مرا غمت سرآغاز شدهای رأس بریده ی سرافراز شدهروشن شده چشمان ورم کرده ی منبا آمدنت دوباره اعجاز شدهموهای تو نامرتب و من عاجزدستان شکسته، دردسرساز شدهتا صبح به روی لب خود می کوبماینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!نازی که بخواهی بخری نیست مرااز بس به کتک بال و پرم ناز شدهبا دستِ به پهلو و سری رو به زمیناز اهل حرم، رقیه ممتاز شدهبنیان مرا ریخته بر هم لگدیاین درد کمر، خانه برانداز شدههو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدرسرگرمی هر دختر لجباز شدهسخت است تکلم به دهانی مجروحدلگیر مشو کلامم ایجاز شدهبالم که شکسته پس مرا یاری کنحالا که دگر موعد پرواز شده محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 12:29

دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمیدیدی که مادرت شد نیمه جون علیدور لبت نکش انقدر زبون علی بس که گریه کردی نا نداره صداتدلم تنگه مادر برای خنده هات ندارم شیر علی ببخش من رو مادرلالایی لالایی بخواب دیگه اصغر  گل من آروم تو آغوشم بخوابمیاره الان عمو جون واست آب......تیر سه شعبه و حلقوم تو علیبازه هنوز چشه معصوم تو علی چه آروم خوابیدی رو دست حسینمنگفتی می میرم بدون تو از غم تو رفتی و موندم با گهوارت حالا لالایی لالایی بخواب روی خاکا میریزه خاک بابا روی بدنتبمیرم که تو رو تشنه کشتنت......سرت رو نیزه و جسمت روی زمینپایین نیزه هام حال منو ببین   می بینی به اشکام حرمله می‌خنده جلو چشم عمو دستمو می بندهبیا جان رباب روی نیزه بموننداره لب تو طاقت خیزرون برای اینکه منو بدن عذاب سرت و آوردنش بزم شراب محمد مهدی شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 18:11

هر کس که شد حسینی، پاک است و صاف و سادهدور است طینتش از خودبینی و افادههر خیر و رحمتی هست، از پنج تن رسیدهمدیونم از ازل بر این قوم و خانوادهمهر حسین رزق است، رزقی به دست زهرااین عشق را به لطفش در سینه ام نهادهسِرّ نجات فُطرس در ذکر یاحسین استچاره به هر غمی هست این ذکر فوق العادهشد او قدیم الاحسان، چون از قدیم الایام...هر عقده را گشوده، با چهره ی گشادهتوحید را به هر کس، خود خواست می چشانداز سوی کس نباشد غیر از حسین ارادهتا ریخت آبرویم در محضر الهیکرد آبروی من را اشک غمش اعادههربار دور ماندم از صحن کربلایشرزق زیارتم را بنت الحسین دادهبا چشم های تارش، در گوشه ی خرابهطفلی کنار دیوار با زحمت ایستادهبی اختیار ناگاه با چشم تر می افتداز بس دویده این طفل در دشت ها پیادهطفل سه ساله را چه با پهلوی شکسته؟!این جرم بوده کار زجر حرام زاده محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 18:11

کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!شنیدم برادر که کنج تنوریز خاکسترِ منتشر بین مویتبه پا شد به قلبم چه یومُ النّشوریفدایت که داغت تمامی نداردگرفتار، در دست قومی شروریخدا جلوه دارد هر آنجا که باشیتو نه در تنوری که در کوه طوریزن خولی از دیدنت زیر و رو شدبه هر جا که باشی تجلیِ نوریبه هُرم تنورش قسم می خورم کهتو گرمای عشقی، شراباً طهورینبودی ببینی که در کنج زندانشکستند از زینبت چه غروریاهانت، اهانت، اهانت، اهانتصبوری، صبوری، صبوری، صبوریمن از بوی آتش دلی خوش ندارمدوباره شده خاطراتم مروریبپرس از ربابه، برایت بگویدسر خواهرت آمده چه اموریبه آغوش مادر سپردم سرت راشده سهم خواهر اگر دردِ دوریکفن که نشد پیکرت، در حصیری...شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 17:36

دانلود سبک شعر با نوای کربلایی سید مهدی دهنوی آمد محرم و غرق عزا شدیممهمان روضه ی خیر النسا شدیم.خادم روضه  شد  جبرییل امینروضه خوان حضرت سیدالمرسلینفاطمه زد صدا حسین جان فدایتبنی ... بنی ... بمیرم برایت .پاره ی قلب منی ای پسرمتو حسینی نور چشمان ترم.نور عینی نور عینی یا حسین.در کوچه ها ی شهر بی یارم و حبیبترسم پسر عمو اینجا شوی غریب  بشکند دست من نوشتم بیاییندارد زینب ات طاقت جدایینیاور حسین جان رقیه دخترتبمیرم  برای حنجر اصغرت  میمونی اینجا عزیزم بی سپاهنیا که میره تنت تو قتلگاه.نور عینی نور عینی یا حسین.غم های این جهان در قلب من نشسترفتم بنوشم آب دندان من شکست .ندارم در این شهر بجز طوعه غمخوارگرفته قلبم از شلوغی بازارسر آهنگرای این شهر شلوغه تموم وعده هاشون آقا دروغه.نیا که میره اسیری زینبت میمونه روی زمین عریان تنت .نور عینی نور عینی یا حسین محمد مهدی شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 17:36

دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی از دست این شهر خیلی کلافه امحس میکنم که اینجا اضافه ام مویی نمونده تا  برات ببافم  .دیدی نشناختمت بس که تاره چشاماومدی از رو نی مهربونم سلام.دیدن ما اومدی اما حالا جا گذاشتی آغوشت رو تو صحرا.بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده .....دارم می میرم بابایی از تب افتادم اون روز از روی مرکبصد بار داده نجاتم عمه زینب .کاش نبودش عمو توی بزم شرابوقتی آستینمون شد برامون حجاب.مثل زهرا قد من هم کمونه دیدی بابا تو چشام لخته خونه.بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده .......با خنده هاشون بردن سرم رواین زجر شکسته بال پرم رو میشه که پس بگیری معجرم رو؟.میکشه من رو این درد پهلو یه روز زد لگد جوری زجر جاش کبوده هنوز. حالا مادر اومده با قد خم دل بریدم دیگه از دنیا رفتم .بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده محمد مهدی شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 17:36

از سر شب اضطرابم شد زیادبی کسی ات داده صبرم را به بادیا أخ المظلوم، اشکم ممتد استسایه ی بالاسرم، حالم بد استحرف از روز وداع و غم زدیخیمه ی اصحاب را بر هم زدیخطبه ات آتش زده بر جان منحرف رفتن می زنی جانان من؟!هم قرارم بوده ای، پنجاه سالهم کنارم بوده ای، پنجاه سالخندق از چه دور خیمه کنده ای؟!چه شده آخر؟! مرا ترسانده ایپشت خیمه ها چه کردی جست و جو؟!خارها را جمع کردی از چه رو؟!مشت، بر این خاک می کوبم حسینحق بده اینقدر آشوبم حسینمن همانم که زمان عقد خودشرط کردم با تو باشم هرچه شداین شب آخر به بالینم بمانریخته بر هم دلم، قرآن بخوانخسته ام، رو سوی خالق می کنمخار در پایت رود دق می کنمدلهره از غربتت دارم حسیندر نمازم اشک می بارم حسیندر مناجاتم صدایت می کنمتو نگویی هم دعایت می کنمیا نرو یا آبرویم را بخرمی روی فردا مرا با خود ببرلحظه ای کوتاه که خوابیده ایخواب سگ های درنده دیده ای !خواب دیدی قاتلت بد کینه داشتچکمه اش را بر روی جسمت گذاشتخواب دیدی طبق نقل مصطفیمبتلا بر پیسی است آن بی حیاتشنه تا مقتل تنت را می برنداین قبیله پیکرت را می درنددر بر جسمت توقف می کنندتا سه ساعت هی تعارف می کنندمی شوی ای سرپناهم، بی پناهسنگ باران می شوی در قتلگاهروی تل باید ببیند خواهرتخنجرِ کندی به زیر حنجرتپیکرت را تا که غارت می کنندروی سرنیزه بلندت می کننداجر و مزدت را سواران می دهندبر تنت ده اسب جولان می دهنداز نوک نی تا سرت پایین روددر میان کیسه ای خورجین رودتا بهشت این نغمه ی چاووش رفتواحسینا خواهرت از هوش رفت محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 11:09

اگرچه خسته ای از دوری اش، نشو دلسردامام، منتظرت مانده زودتر برگردبه زیر سایه ی جز حضرتش نرو هرگزکه بر سرت همه ی عمر، سایه اش گستردبه جز هر آن عملی که به عشق او کردیمتلاش و طاعت دیگر نداشت دستاوردامام عصر خودش با دعای نیمه شبشبه سینه ام غم عشقِ حسین را پروردچه فرصتی است مهیا که با امام زمانبه چشم های ترِ خویش می شوم همدردحسین با لب خشکش چه خطبه هایی خواندولی چه گویم ازین غم که از همه شد طردصدا زد از جگرش العطش ولیکن شمربه دست، خنجر کندی به جای آب آوردهمینکه کرد دعا زیر لب برای همهبه ضربه ی لگدی شمر پشت و رویش کردنشست بر روی سینه، دوازده ضربه...زد از قفا به گلویش، حرامیِ نامرد محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 11:09

ای که هم عزت و هم آبرو و جان منینه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنیقسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی منباز با زینب غم دیده بگویی سخنیگرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنمجان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنیخواستم تا که بمانم ته گودال، نشدزد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنیبدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نیهر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنیسال ها اهل کرم بودی و امروز ببیننه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنیغیرت الله ببین بعد علمدار حرمپاسخ این زن و بچه است فقط بددهنیتا دم مرگ برای بدنت گریانمتا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنیحق بده تا که خودم را بزنم، داد کشمساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 11:09

دل شده مهمان أبناء الحسنجان ما قربان أبناء الحسنهمچنان بابای خود پر برکت استبخشش دستان أبناء الحسنبر خدا نزدیک تر شد هر که شدسائل احسان أبناء الحسننیست تنها در دل میدان حسیندارد او گردان أبناء الحسنبی زره در رزم رفتن بوده استمیوه ی ایمان أبناء الحسندست ها کوچک ولی دل ها بزرگلشگری حیران أبناء الحسنبهر جنگیدن مهیا قاسم استکار ازرق زاده ها با قاسم استبعد اکبر از همه سبقت گرفتبا چه زحمت از عمو نوبت گرفتتا بگیرد اذنِ میدان آنقدربوسه از دستان آن حضرت گرفتمرتضی پشتش فقط جوشن نداشتکیست او که بی زره رخصت گرفتبست سربند پدر را بر سرشتا که جسم تشنه اش قوت گرفتآن قدر مولا برایش گریه کردکربلا رنگ غم و غربت گرفتتیغ خود را چون حسن طوری کشیدابن سعد از دیدنش لکنت گرفتبود بین معرکه آن دلربابر لبش ذکر أنا ابن المجتبیساعتی طی شد، بلایش شد عظیمخون روان بود از تن إبن الکریمنجمه بین خیمه اش احساس کردمی وزد عطر حسن بین نسیمسنگ های تیز کاری کرد تابی رمق شد حال و روزش شد وخیمآن که آمد موی قاسم را کشیدشد به شمشیر عمو دستش دو نیمجام أحلی مِن عسل را سرکشیدزیر پا... از آن چگونه بگذریم؟!نعل ها بی وقفه با هم رد شدنداز روی جسم نحیفش، مستقیمامتحانی سخت را پس داد، وایبر رخش رد هلال افتاد، وایجسم قاسم بی رمق از جنگ بودمادرش در خیمه ها دلتنگ بودبی علی اکبر در این دنیا دگرزندگی کردن برایش ننگ بودخون چنان از زخم هایش می چکیدپیکرش چون لاله، خونین رنگ بوددر میان چهره ی إبن الحسنهم نشان از پا و هم از چنگ بودسینه ای که همچنان زهرا شکستحاصل یک جنگ تنگاتنگ بودهیچ جای سالمی در تن نداشتنقل دامادی او از سنگ بودبر روی دوش عمو او را ببینمی کشد انگار پایش بر زمین محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 15:06

نصیب غنچه، لبی شعله ور نباشد کاشبه سوی خاتمه، شمع سحر نباشد کاشدوچشم مادر بی شیر، از خجالت طفلبه گریه در وسط خیمه، تر نباشد کاشصدای گریه ی طفلی که در نمی آیدز داغ تشنگی اش، بی اثر نباشد کاشزمان باد وزیدن میان دشت بلابه سوی حنجر اصغر، نظر نباشد کاشرباب گفت به زینب دعا کن این ساعتعلیِ اصغر من در خطر نباشد کاشنگاه آخر شش ماهه با لبی خندانبه شرمساریِ روی پدر نباشد کاشبه ضرب تیر بزرگی که همچو مسمار استعلی مشابه محسن، سپر نباشد کاشنوشته اند سه شعبه دو گوش او را دوختنوشته اند ولی معتبر نباشد کاشچگونه با علی اصغر به خیمه برگردد؟!غم حسین ازین بیشتر نباشد کاشپس از حسین چه کردند با علی اصغررباب از خبرش با خبر نباشد کاشحرامزاده ی ملعون که بیل آورده...به پشت خیمه به دنبال سر نباشد کاشبه روی نیزه به پیش نگاه تار ربابمیان قافله، قرص قمر نباشد کاش محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 15:06

زمین'>زمین که خورد علی اکبرم، زمین خوردمخراب شد غم عالم سرم، زمین خوردمهمین که با دل خون، میوه ی دلش خواندمکشید پا به زمین در برم، زمین خوردممنی که بوی نبی بین خیمه ام پر بودکنار جلوه ی پیغمبرم زمین خوردممیان آن همه خنده، میان یک لشگردلم شکست و به چشم ترم زمین خوردمغبارِ مانده به عمامه ام نمایان کردچگونه پیش علی، لاجرم زمین خوردمبرای کشتن او تا که کوچه وا کردندبه یاد قتلگه مادرم زمین خوردمهمین که تکه به تکه عصای خود دیدم...به دست تک تک اهل حرم، زمین خوردمعبای پهن شده ماند و دشتی از جگرمبه یک نگاه، نشد باورم، زمین خوردمخدا کند که در این گیر و دار و بی تابینبیند از حرمش خواهرم، زمین خوردم... محمدجواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 15:06

ما دو شیریم، دو دلیر حرمسرسپرده به خاندان کرمدو ابالفضلی و دو شهزادهبر مصاف و نبرد آمادهنام ما بین مصحفِ مکتبهست عون و محمد زینبمادری بی نظیر مادر ماستنه فقط مادر است، سرور ماستهست برتر ز جنت الاعلیدستبوسی زینب کبریدر رکاب و رکاب او هستیمدور محمل حجاب او هستیماو به ما عشق را نشان دادهدرس ذکر حسین جان دادهگفته دیوانه ی حسین شویدتا که آقای عالمین شویداشک چشم حسین قاتل ماستداغ اکبر نشسته بر دل ماستبی علی اکبرش شکسته شدهخیلی از روزگار خسته شدهتشنه هستیم و بی قرار ولیجان به قربان داغ سخت علیتشنگی مات شور و مستی ماستنذر دایی حسین، هستی ماستاذن میدان ماست طیّ طریقنشد آسان میّسر این توفیقمادر ما قسم به زهرا دادتا به ما هم اجازه مولا دادرفت در خیمه اش توسل کردبه خدای علی توکل کردرفت تا آه حسرتی نکشدتا حسینش خجالتی نکشدبین میدان دلاوری کردیماز چپ و راست حیدری کردیمچهره ی دشمنان پریشان شدلشگر ابن سعد حیران شدکرد دایی ز رزم ما دیدنیاد جنگیدنش کنار حسنساعتی رفت و بی رمق گشتیمتشنه لب، خیس از عرق گشتیمدور ما را محاصره کردندهمه در دست، سنگ آوردندآنقدر سنگ بر سر ما خوردتا تمام توان ما را بردنیزه خون کرد پهلوی ما رازنده کردیم یاد زهرا راخون شد از کل جسم ما جارینیزه و تیغ و تیر بسیاری...خورد از هر طرف به پیکر ماتا که آمد حسین بر سر ماخوب شد پای یار افتادیمروی پای حسین جان دادیم محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 18:47

بسم رب النور، نور هر سخنهستم عبدالله و بابایم حسنچون امیرالمؤمنینم، بت شکنمی کنم هر فتنه ای را ریشه کناسوه ام قاسم شد و شیر جملنزد ما مرگ است أحلی مِن عسلمن حسینی هستم و پابست اویازده سال است مستم، مست اوبوسه گاهم بوده عمری، دست اوحال افتاده به مقتل، خسته اواز میان دست عمه، بی قراردست خود را می کشم بی اختیارهیچ کس جز من نماند از لشگرشتشنگی آتش زده بر حنجرشمانده جای زخم بر سرتاسرشمی کشد روی زمین بال و پرشعده ای شمشیر در آورده اندشمر و خولی رو به مقتل کرده اندبا عصا محراب ابرویش شکستنیزه ای در بین پهلویش شکستسنگ تیزی، روی نیکویش شکستدیدی آخر شأن گیسویش شکستبا خدایش بود در راز و نیازدست ناپاکی به مویش شد درازجان به قربانش، فدایش می شوممرهمی بر زخم هایش می شومبین مقتل، سر جدایش می شومبا پرم جوشن برایش می شومقتلگه، کوچه شد و من هم سپرایستادم روی پنجه چون پدرتیغ، بی رحمانه دستم را بریدتیر، با شدت گلویم را دریدجز عمو چشمم دگر کس را ندیدپیکرم را بین آغوشش کشیدتا که لب تشنه صدا کردم، عموتیری آمد دوخت جسمم را بر اوبعد من، خیلی جسارت می شودبر عمو جانم اهانت می شوداحتضار او سه ساعت می شودپیکرش بدجور غارت می شودنیست ذبحی مثل او در عالمینفاطمه گوید بُنیَّ یاحسین محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 18:47